قصه ها

پیگلو بیژامه پوش

تعریف می‌کرد که وقتی از خونه فرار می‌کرد ، بیژامه ی باباشو پوشیده بوده و هیچی نداشته. مردم بخاطر ظاهر عجیبش فکر میکردن با سیرک اومده و اونم یواشکی توی یکی از ون های سیرک قایم شده خوابش برده و وسط یکی از اجراهای بزرگ توی لندن بیدار شده…
الان بهش میگن پیگلو بیژامه پوش

بازگشت به صفحه قصه

بازگشت به فروشگاه

1 دیدگاه در “پیگلو بیژامه پوش

  1. اِلفوی گفت:

    مال من احتمالا بوی گردن نوزاد هارو میده
    یا بوی کاپوچینو و کیک پر از خامه و شکلات
    شایدم عطر خیار و کیویه سر
    یا شاید بوی سوپ شیروقارچ پخته شده

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *