این بار از اخترک ها به کلبه همه چی فروشی می آید…
امروز کلبه همه چی فروشی مهمان دارد.! میتونید حدس بزنید کیه؟؟؟؟!!!!
بنظرتون کی مهمان کلبه همه چی فروشی است؟؟؟ بذارید خودم بهتون بگم!!!
شازده کوچولو!!!! امروز همه دست بکار شدن تا کلبه رو تر تمیز و مرتب کنن ،تامهمان ویژه سوپرایز بشه از این همه زیبایی.
میکا و موجودات جادویی کلبه منتظر رسیدن شازده کوچولو بودند.! اوه، وای!!!
شازده کوچولو از دور نزدیک میشد.
او همراه روباه بود.!
همه حیرت زده و خوشحال بودن، که روباه هم همراه شازده کوچولو بود.
مهمان ها رسیدن ،بعد از آشنایی با هم،شازده کوچولو و روباه وارد کلبه شدن.
شازده کوچولو و روباه محو تماشای ،کلبه شده بودن.
انرژی عظیم جادو سازی را حس میکردند.
یک پذیرایی ویژه با خوراکی های ، جادویی از مهمان ها شد.
شازده کوچولو که سوال های زیادی در سرش بود،از میکا می‌پرسید.
میکا با حوصله به تک تک سوال ها پاسخ میداد.
همه موجودات جادویی دور تا دور مهمان ها نشسته بودن و با روباه گفتگو میکردند.
ساعت ها گذشت و همه باهم خوش گذورند.
شازده کوچولو از میکا پرسید؛
ماهم میتوانیم عضوی از اینجا باشیم؟!
میکا؛همه میتونن عضو کلبه همه چی فروشی باشند.
اعضای کلبه همه چی فروشی همهمه میکردند و خیلی خوشحال بودن.
میکا و اعضای کلبه همه چی فروشی دست به کار شدند.
گل ها رو آوردند و شکل های جادویی مختلفی به آن ها دادند.
معجون ها در پاتیل های کریستالی و جادویی قل قل میکردند.
میکا معجون های جادویی را به روباه و شازده کوچولو داد،تا به خواب جادویی فرو بروند.
خواب جادویی شروع شد.
نمونه های سرامیکی شازده کوچولو و روباه رو درست کردند و با روش های جادویی قسمتی از روح روباه و شازده کوچولو وارد سرامیک های جادویی شد.
وقت ساخت یک اثر هنری بود
کوره جادویی روشن شده بود.
رنگ و لعاب های جادویی به روی سرامیک ها خورد و بعد به کوره اسرار آمیز ورود میکند
صبح شد و لحظه موعود فرا رسیده بود.
در کوره باز شده بود و یک عضو جادویی به نام جاعودی شازده کوچولو به کلبه همه چی فروشی اضافه شده بود.
شازده و روباه از خواب جادویی بیدار شدند.
یک روح در دوتا جسم!!!
همه در جسم خودشون بودند و هم در جسم جاعودی شازده کوچولو.
شازده کوچولو و روباه خوشحال بودند.
آن ها الان عضوی از کلبه همه چی فروشی بودند.
جاعودی شازده کوچولو یکی از محبوب ترین عضو های کلبه همه چی فروشی شدند.