سفر به ناشناخته ها…

هر وقت و هرجا که احساس میکنم ،حالم بده یا اینکه انرژی لازم دارم ،میرم و به کلبه همه چی فروشی سر میزنم.
وای !! وقتی وارد کلبه میشی ،انگار دنیا یه جور دیگه میشه.
انگار از یه دنیایی به دنیای دیگه ایی منتقل میشی.
ایندفعه که رفتم با یک موجود جادویی آشنا شدم .
مثل اینکه اون هم عضو فعالی بود تو کلبه.
صداش میکردن بوفه جادویی.
بوفه جادویی حکم ویترین محصولات کلبه همه چی فروشی رو داره.
وقتی به داخلش نگاه میکردم ،کلی موجودات و محصولات جادویی میدیدم.

بوفه جادویی وقتی منو میدید ،لبخند میزد.البته یه چیز کلی بگم هرکسی وارد کلبه بشه ،میبینه همه لبخند دارند. این جزو لذت بخش ترین قسمت هایی که وقتی وارد کلبه میشی میبینی.
خنده ،انرژی،آرامش،عشق و…
وقتی داشتم تو کلبه دور میزدم وبرای خودم میگشتم،یکی داشت دورا دور منو نگاه میکرد.
اون محو آرامش من شده بود تو کلبه.
یهو دیدم شروع به پرسه زدن کرد و از خود بی خود شد،حالا من محو تماشای اون شده بودم.
کلبه همه چی فروشی سرشار از عشق و آرامش است.من دوست دارم دائم اینجا باشم ، دوست ندارم از این دنیای جادویی بیرون بیام.
توی کلبه ذهن من ساکت میشود و قلب من است که شروع به زندگی کردن میکند.

پیشنهاد من به شما

من در کلبه در لحظه زندگی میکنم.
پیشنهاد میکنم حتماً سعی کنید حضوری سری به کلبه همه چی فروشی بزنید.
آرامش عالی نصیب حالتون میشه.
کلبه با جادویی که داره حال بد را از شما میگیره و حالی سرشار از عشق و زندگی بهتون میده.
اونجا پر از معجون های جادویی هست که در پاتیل های جادویی درست میشه.

امیدوارم لذت گردش در کلبه همه چی فروشی نصیب شما عزیزان بشود.
من که سرشار از آرامش و عشق هستم الان.
میکا که جادوگر بزرگ کلبه است ،همیشه خوشحال میشود که دیگران به کلبه سر بزنند.
تازه شما وقتی وارد کلبه میشوید ،با کلی موجودات جادویی آشنا و دوست میشوید که باعث جنب و جوش و تکاپو در شما میشوند.
من خوشحالم که در کلبه همه چی فروشی هستم.

بازگشت به صفحه قصه

بازگشت به فروشگاه