کریستال جاودانگی
در اعماق کوهستان‌های مه‌آلود، جایی که هیچ انسانی جرأت پا گذاشتن در آن را نداشت، افسانه‌ای قدیمی از کریستال جاو...
در میان ماه و ستاره‌ها
در سرزمینی دور، جایی که شب و روز به هم می‌رسیدند، ماه با نور نقره‌ای خود در آسمان می‌درخشید. ستاره‌ها در کنار ...
فرشته برمی خیزد
فرشته‌ی خفته در سایه
در اعماق جنگلی ناشناخته، مجسمه‌ای پوشیده از خزه و گل‌های وحشی ایستاده بود. نور طلایی از ...
تیانا، دختر کمانگیر جنگل 🌿🏹
در اعماق جنگلی کهن، جایی که مه هر صبح مانند پرده‌ای نقره‌ای در میان درختان می‌پیچید، تیانا، دختر کمانگیر، زندگ...
راز کتاب جنگل:داستانی جذاب از کشف دانش طبیعت
در دل جنگلی پهناور و سرسبز، میان درختان تنومند و رودخانه‌های پرجنب‌وجوش، کتابی اسرارآمیز پنهان شده بود. این کت...
میکا و اکسیر عشق: داستانی از جادو، عشق و سرنوشت
مقدمه
آیا تا به حال درباره اکسیر عشق واقعی شنیده‌اید؟ معجونی افسانه‌ای که می‌تواند قلب‌های عاشق را به هم برگر...
میکا و قبرستان دمنتور: افسانه‌ای از تاریکی و نور
قبرستان دمنتور
مه غلیظی روی زمین گسترده بود. باد سردی از میان درختان خشک عبور می‌کرد و نجوایی شوم در هوا پیچی...
داستان عاشقانه قرمزی و روباه نه‌دم
شروع داستان قرمزی و روباه نه‌دم
قرمزی هر روز صبح، پیش از طلوع خورشید، از کلبه‌ی کوچکشان خارج می‌شد و به جنگل ...
میکا و شوالیه‌ی شب: نگهبانان نور و سایه
مقدمه
در دل جنگلی اسرارآمیز، میکا، جادوگر سرگردان، و شوالیه‌ی شب، محافظ تعادل میان روشنایی و تاریکی، با تهدید...
میکا و کلید اسرارآمیز
میکا و کلید اسرارآمیز
میکا، جادوگر سرگردان، همیشه در جستجوی رازهای ناشناخته بود. در یکی از سفرهایش، به روستای...